قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى (14) وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى (15)
بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (16) وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى (17)
رستگار آن كس كه خود را پاك گردانيد؛ (14)
و نام پروردگارش را ياد كرد و نماز گزارد. (15)
ليكن [شما] زندگى دنيا را بر مىگزينيد؛ (16)
با آنكه [جهان] آخرت نيكوتر و پايدارتر است. (17)
سوره ی "اعلی"
سخترین شکنجه روحی ، شکنجه دیگه ندیدن پدر نیست،
شکنجه یادآوری لحظه هایی هست که می دیدیش ولی
قدرش رو نمیدونستی.
اگر "پیام خدا" را خوب دریافت نکردید،
به "فرستنده ها" دست نزنید،
"گیرنده ها" را تنظیم کنید.
هر چیزی از جنس خداست.
می دونی چرا؟
چون جز خدا چیزی وجود نداره!
و نقطه ی مقابل خدا «هیچی»یه.
پس هر چیزی لیاقت اینو داره که عاشقش بشی!
البته اینو فراموش نکن: گاهی اوقات خشم هم یکی از جلوه های عشقه!
امید یعنی اینکه بدونی:
برای انجام کارهای بزرگ همیشه نمیشه یک گام بزرگ برداشت
بعضی وقتا هم باید یه عالمه گام کوچیک برداریم...
زندگی بافتن یک قالیست
نه همان نقش ونگاری که خودت میخواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده
نقشه را خوب ببین
نکند آخرِ کار، قالیِ زندگیت را نخرند...
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها،که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها،که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم،کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
می خواهم زندگی ام را تصفیه کنم
تا هر چه می ماند خوبی های من و تو باشد
می خواهم از نو ببیینم
تا هر چه می بینم زیبایی باشد
می خواهم فرش های خاک گرفته زندگی را بتکانم
تا رنگ ها و طرح های اصیلش نمایان گردد
می خواهم سختی ها را درز بگیرم
تا هر چه آسان گرفتن است رو بیفتد
می خواهم دلها یمان را بسابم
تا مثل قدیم ها نرم نرم شود
می خواهم در قلب هایمان توری بگذارم
تا هیچ وقت دوده نگیرد
می خواهم پنجره نگاه مان را باز کنم
تا بهار دوستی مان پشت در نماند
دوستان من ،
مثل " گندمند "
یعنی یک دنیا برکت و نعمت ،
نبودن شان ، قحطی و گرسنگی است ،
و من چه خوشبختم که خوشه های طلائی گندم دراطرافم موج میزند ،
تعداد صفحات : 5